شهيد بزرگوار «ولىالله ضربى» فرماندهى گروهان امام محمدباقر عليهالسلام با آن كه ده سال از ازدواجش مىگذشت، صاحب فرزندى نشده بود، تا اين كه روزى خطاب به وصيش گفت: «در ساحل منطقهى هورالهويزه بر تربت پاك شهداى گمنام، مشتى از خاك تربت را گرفتم و با خداى خويش اين گونه راز و نياز كردم: بار خدايا! شهدا در نزد تو آبرومندند، تو را به آبروى شهدا به من فرزندى عطا فرما و پس از آن كه اين منت بر من نهادى، كرم فرما و مرا در رديف شهدا قرار بده».
مدتى نگذشت كه دعاى شهيد ولىالله مستجاب گرديد و صاحب فرزندى به نام «محمدباقر» شد و خود نيز چند ماهى قبل از تولد فرزندش، به شهادت رسيد.
راوى: يكى از همرزمان شهيد
معاملهى ارزشمند با خداوند
شهيد علىاصغر محمدى
در آخرين مرخصى شهيد، با هم به زيارت حضرت امام رضا عليهالسلام رفتيم. داخل حرم از من خواست يك تفأل به قرآن بزنم كه آيهى: «ان الله اشترى من المؤمنين…» (توبه: ۱۱۱) آمد. ايشان از اين بابت بسيار خوشحال شده و روحيهى عجيبى پيدا كرد. موضوع را سؤال كردم، فرمودند: «خواستم ببينم آيا اين بار خدا مرا مىپذيرد يا نه؟». بعد از اين عمل براى ما و خانواده، روحياتش بسيار عجيب و با معنويت به نظر مىرسيد كه رفتند و شهيد شدند.
(مجموعهى تذكرة الشهداء، دانشكدهى شهيد محلاتى – واحد تبليغات، شهيد علىاصغر محمدى)
منبع:سایت تصاویر جنگ